نمی‌دیدمت هم، زنگ میزدم، صدایت را می‌شنیدم و می‌گفتم: "عزیزم، دستانت چرا سرد است؟" 
نمیدیدم هم، از این فاصله این را حس میکردم. مثل اهالی روستاهای نزدیک ساحل که حتی وقتی دریا را نمی‌دیدند، میتوانستن آن را حس کنند.
نوشته آنار رضا، ترجمه رسول قنبری

عزیزم، دستانت چرا سرد است؟

من، تو، او و تلفن

است؟ ,حس ,سرد ,دستانت ,هم، ,آنار ,چرا سرد ,را حس ,دستانت چرا ,سرد است؟ ,نمی‌دیدند، میتوانستن

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها


1000file مطالب اینترنتی فروش کیت فلزیاب و ردیاب و مگنومتر تصویری مطالب اینترنتی مطالب اینترنتی فروشگاه بانک مقالات حقوقی دو نی نی نرم افزار کامپیوتر فنی